شیرینکاریهای داریوش
امروز ١٠ماهو٢١ روزته میخوام از شیرین کاریهات بگم که چقدر دوست داشتنی شدی بای بای میکنی دس دسی میکنی خودتو پرت میکنی توی بغلم واسم ناز میکنی عاشق توپی دنبال توپت چار دستوپا میکنی واصلا خسته نمیشی خیلی گوش به بازی شدی بچه های کوچولو مثل خودتو خیلی دوست داری میری طرفشون باهاشون بازی میکنی اصلا قابل کنترول نیستی تمام روز این طرف واون طرف میری تازگیها دستتو به مبل میگیری وراه میری همش از سر وکول من وبابات اویزونی از هر چیزی میگیری برای بلند شدن یک کم وابسته شدی هر جا میرم دنبالم میای اشپز خونه یا توی اتاق میرم میای پیشم اما وقتی مهمونی میریم غریبی نمیکنی
اوایل شیر خشک نمیخوردی ومن خیلی ناراحت ونگران بودم چند نوع شیر خشک برات عوض کردم تا بالاخره از مزه یک کدومشون خوشت بیاد عذاب وجدان داشتم از این که نمی تونستم شیرت بدم اما خدا روشکر باهاش کنار اومدی الان یک قوطی شیر خشکو توی چهار روز میخوری
چهار تا دندون داری باهم داری در میاری وخیلی بی اشتها هستی خیلی کم غذا میخوری برای چکاپ ١٠ماهگیت که بردمت ٢٠٠/٩ وزنت بود وقدت هم ٧٧سانت بوداز ماه پیش ٤٠٠گرم اضافه کردی که خدارو شکر من راضیم قدت هم ٢سانت بلندتر شده
تازه سرما خوردگیت خوب شده بود که دوباره مریض شدی نمیدونم شاید هم از دندونت باشه اما سرفه میکنی وعلائم سرماخوردگی وداری توی این عکسا تازه ١٠ماهه شدی عکسای جدیدتو بزودی میزارم